زندگینامه کامل رامبراند (نقاش مشهور هلندی) + بررسی نقاشی ها و آثار او

بیوگرافی رامبراند وین راین

همیشه خواندن بیوگرافی مشاهیر و بزرگان تاریخ که دستاوردهای بزرگی از خود به جای گذاشته اند، مورد توجه مردم عادی و نخبگان عرصه های مختلف بوده است. بی شک یکی از خواندنی ترین بیوگرافی ها متعلق به نقاش بزرگ هلندی، رامبراند ون راین است. در ادامه با بیوگرافی این نقاش بزرگ آشنا می شوید.

نام نقاش رامبرانت وین راین
تاریخ تولد ۱۵ جولای ۱۶۰۶
تاریخ درگذشت ۴ اکتبر ۱۶۶۹ (۶۳ سالگی)
ملیت هلندی
آثار مشهور سلف پرتره ها، کلاس تشریح دکتر نیکولاس تولپ، نگهبان شب، آسیاب
سبک های هنری باروک، دوران طلایی نقاشی هلند

کودکی رامبراند

رامبراند ون راین ۱۵ جولای ۱۶۰۶ در لیدن هلند، نزدیک رودخانه راین که در اصل به آن رودخانه ون راین Van Rijn می گویند، به دنیا آمد. او هشتمین فرزند “هارمن ون راین” و “کورنلیا ون زوییتبروک” بود. پدرش آسیابان و مادرش، دختر یک نانوا بود. کودکی هر هنرمندی بی شک در آینده حرفه ای او بی تاثیر نخواهد بود. این مسئله را در زندگی رامبراند ون راین نیز می توان دید. خانواده این نقاش بزرگ خود را وقف دین كرده بودند. مادرش، کورنلیا معمولا برای فرزندانش ‌کتاب مقدس می‌خواند و به این ترتیب رامبراند در جوانی فردی عمیقا مسیحی بود که می توانست مضامین خدا، انسان و طبیعت را به خوبی درک کند. والدینش با توجه به استعدادهای او که از همان کودکی قابل تشخیص بود، او را برای تحصیلات کلاسیک به یک مدرسه لاتین در لیدن فرستادند.

مجسمه رامبرانت

سالهای تعلیم و تربیت رامبراند

رامبراند از ۷ تا ۱۴ سالگی تحت بهترین آموزش ممکن برای کودکان علاقمند به ادبیات و کتاب مقدس در لیدن (یک شهر آکادمیک هلندی) قرار گرفت. با آموزشهای این مدرسه او کاملا برای ورود به دانشگاه لیدن که یک موسسه عالی بود، آماده شد. او با نام Rembrandus Hermanni Leydenis وارد این دانشگاه شد، اما دیری نپایید که پس از چند ماه انصراف داده و تصمیم گرفت خود را وقف هنر کند.

رامبراند نزد “جیکوب سوانبنرگ” به مدت ۳ سال تحت تعلیم اصول نقاشی، طراحی و حکاکی قرار گرفت. هنوز در دوران نوجوانی خود بود که پدرش او را به آمستردام فرستاد تا نقاشی را زیر نظر “پیتر لستمن” بیاموزد. پیتر لستمن نقاشی ایتالیایی بود که علاوه بر مهارت در به تصویر کشیدن صحنه‌های تاریخی، بر تحلیل آثار “کاراواجو” و همچنین “السهایمر” (نقاش آلمانی ساکن رم) نیز تسلط زیادی داشت. پس از چند ماه، رامبراند توانست به فنون نقاشی سیاه قلم، استفاده از رنگ‌های براق و روشن و طراحی چهره تسلط پیدا کند.

نمونه طراحی رامبراند

او تحت تاثیر لستمن، به ترسیم صحنه‌های تاریخی و مذهبی روی آورد، درحالی که خریداران محلی ترجیح ‌می‌دادند تابلوهایی بخرند که زندگی روزمره آنها را نشان می دهد.

اما همانطور که پل نمو در سال ۱۹۷۵ در “نقاشی‌های رامبراند” بیان کرده است، رامبراند شدیدا نسبت به موضوعات انتخابی خود متعصب بود و می‌گفت: “نقاشی فرزند طبیعت است. نقاشی بهترین شیوه ارتباط با خداوند است.”

زندگی رامبراند را بعد از اتمام تحصیلات و آموزش هایش می توان به دوره های اولیه، کمال و دوره پایانی زندگی هنری تقسیم بندی کرد که در ادامه به آنها می پردازیم.

آشنایی با دوره اولیه زندگی رامبرنت

این دوره با بازگشت رامبراند به شهر زادگاهش آغاز شده و با تحولاتی مثل بازگشت به آمستردام، ازدواج و شهرت رامبراند در آمستردام ادامه می یابد. جزئیات و سیر تحولات زندگی رامبراند در دوره اولیه را می توان به شکل زیر دسته بندی کرد.

۱- بازگشت رامبراند به لیدن

رامبراند بعد از پشت سر گذاشتن دوران تعلیم خود در ۱۸ یا ۱۹ سالگی به لیدن بازگشت تا کارگاه خود را برپا کند. در آن زمان یکی از هنرجویان جوان پیتر لستمن به نام “یان لیونس” نیز به او پیوست تا در این کارگاه با رامبراند همکاری کند. در سال ۱۶۲۹، رامبراند با سیاستمداری در دربار هلند به نام”کنستانتین هویگنس” آشنا شد که بیشتر عمر خود را صرف خدمت به شاهزادگان اورانژ و حمایت از هنرمندان کرده بود. هویگنس انسان برجسته ای بود و هنر را به خوبی می شناخت.

پرتره کنستانتین هویگنس

در آکادمی هنر او، از روی نقاشی‌های موجود کپی برداری شده و سفارشات هنری نیز انجام ‌می‌شد. هویگنس به این دو هنرمند جوان اصرار کرد به ایتالیا، خصوصا رم، سفر کرده و شاهکارهای هنری آن را مورد مطالعه قرار دهند. اما رامبراند و لیونس این پیشنهاد را رد کردند، چرا که بیش از اندازه به کار در کشور محبوبشان هلند، متعهد بودند.

۲- اقامت رامبراند در آمستردام

آشنایی با هویگنس جاه‌طلبی رامبراند را افزایش داد و باعث شد او در سال ۱۶۳۲ دوباره به شهر ثروتمند آمستردام باز گردد. او از کار خود به عنوان یک نقاش حرفه‌ای برای بازرگانان موفق، روشنفکران و رهبران مذهبی در آمستردام بسیار راضی بود. زیرا همه آنها از جایگاه و اقبال خوبی برخوردار بودند و پول خوبی برای نقاشی پرداخت می کردند. رامبراند با به تصویر کشیدن شهروندان بورژوای هلندی در ژست‌های سه چهارم یا تمام قد به شهرت زیادی دست یافت.

۳- ازدواج رامبراند

سومین بخش دوره اولیه زندگی رامبراند را می توان به ازدواج او مرتبط دانست. رامبراند در ابتدای ورودش به آمستردام، نزد یک دلال هنری به نام “هندریک ون يولنبراگ” اقامت داشت. در آنجا بود که با برادرزاده هندریک به نام “ساسكيا ون يولنبراگ” آشنا شد که دختر یک شهردار ثروتمند بود. نتیجه این آشنایی، ازدواج آن دو در سال ۱۶۳۴ بود.

ساسکیا و یک گل

هر چند رامبراند در این دوران به عنوان یک هنرمند جوان مرفه و شیک شناخته ‌می‌شد اما آرزو داشت به عنوان یک نجیب زاده و روشنفکر نیز در جامعه مطرح شود. همسرش به واسطه‌ی خانواده بزرگ و با نفوذ خود توانست او را به افراد سرشناس جامعه معرفی کند. تا اینکه در سال ۱۶۳۲، آرزوی او با خلق یک پرتره گروهی با نام “درس آناتو‌می ‌دکتر تولپ” تحقق یافت و توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند. در همین سال رامبراند توانست شهروند آمستردام و عضو انجمن محلی نقاشان شود.

تابلوی درس آناتومی دکتر تولپ

۴- رامبرانت پس از شهرت در آمستردام

بعد از موفقیت رامبراند در به تصویر کشیدن پرتره گروهی، او توانست طی دهه ۱۶۳۰، حداقل ۶۵ پرتره سفارش داده شده را به پایان رساند. همچنین طی این مدت نقاشی هایی از کتاب مقدس، اسطوره‌ها، مناظر و تصاویر افراد ناشناسی که برایش جالب بودند مانند یهودیان، افسران یونیفورم پوش یا خارجی‌هایی با لباس‌های عجیب و غریب کشید. رامبراند مانند بسیاری از افراد ثروتمند آن دوره نه تنها آثار هنری بلکه وسایلی مانند زره، لباسهای محلی، عمامه‌های شرقی و سایر اشیا بدیع و نادر متعلق به کشورهای دیگر را جمع آوری ‌می‌کرد. بعضی از این اشیاء مانند شمشیرهای خمیده، خنجرهای جاوه‌ای و رکاب‌های صیقل داده شده اغلب به عنوان لوازم جانبی در آثار او مشاهده ‌می‌شوند.

رامبراند در دوره اولیه کار خود نه تنها در نقاشی‌ها و حکاکی‌های خود تحت تاثیر سبک، شخصیت‌ها و ژست‌های پیتر پل روبنس بود، بلکه به شدت میتوان عطش او برای زندگی اشرافی را هم مشاهده کرد. سبک زندگی مشابه پیتر روبنس: یعنی زندگی پر از اسب، خدمتکار، نوکر، مهتر و آشپز.

دوره کمال رامبراند

رامبراند در دوره اولیه کار خود کاملاً از بودن در اوج قدرت و شهرت لذت ‌می‌برد. اما در دوره کمال، زندگی خصوصی او پر از کشمکش و مشاجره بود. هرچند او در این دوره از محبوبیت عمومی و موفقیت در دستاوردهای هنری اش برخوردار بود اما در رابطه با زنان و مدیریت اموال شخصی‌اش کاملا آشفته و نابسامان عمل می کرد. درباره جزئیات این دوران می توان به مقاطع زیر اشاره کرد:

۱- مشکلات مالی رامبراند

رامبراند و ساسکیا در حالی که منتظر نوسازی خانه جدیدشان در محله‌ای اعیانی بودند، مجبور شدند در سال ۱۶۳۵ خانه‌ای اجاره کنند. مبلغ بسیار بالای رهن این خانه در نهایت باعث مشکلات مالی بعدی آنها شد.

۲- مرگ فرزندان و همسر رامبراند

هرچند رامبراند دچار مشکلات مالی شد، با این حال این زوج همچنان ثروتمند بودند. در واقع رامبراند در این دوران بیشتر دچار مشکلات شخصی بود. پسرش رومبارتوس دو ماه پس از تولد در سال ۱۶۳۵ و دخترشان کورنلیا، سه هفته پس از تولد در سال ۱۶۳۸ درگذشت. در سال ۱۶۴۰ آنها بار دیگر صاحب دختری به نام کورنلیا شدند که فقط یکماه پس از تولد درگذشت. فقط فرزند چهارم آنها تیتوس که در سال ۱۶۴۱ متولد شد توانست زنده بماند. ساسکیا در سال ۱۶۴۲ کمی پس از تولد تیتوس، احتمالاً در اثر مبارزه طولانی با سل درگذشت. نقاشی‌های رامبراند از همسرش بر بستر بیماری و مرگ او در زمره برجسته‌ترین آثارش قرار دارند.

ساسکیا در بستر بیماری

۳- اوج کار رامبراند با نگهبانان شب (گشت شبانه)

قبل از مرگ ساسکیا در سال ۱۶۴۲، رامبراند درخلال سالهای ۱۶۴۰ و ۱۶۴۲ به سفارش اعضای تفنگدار محافظان شهر که بخش ثروتمندی از جامعه آمستردام به شمار ‌می‌رفتند، نقاشی نگهبان شب یا گشت شبانه را روی یک بوم بزرگ نقاشی کرد. او به جای استفاده از قرارداد استانداردی که برای یک ژست باوقار و رسمی مانند سربازان به صف شده یا حاضر در ضیافت در نظر گرفته ‌می‌شد، یک منظره شلوغ و نیمه درهم از افرادی را به تصویر کشید که در حال آماده شدن برای یک رویداد مهم بودند. این نقاشی را “افسران و مردان تیرانداز همراه کاپیتان فرانس بانینگ کاک و ویلیم وان روتنبرگ” نیز می نامند. این اسامی مربوط به افرادی است که با صورتی کاملا واضح در مرکز منظره ایستاده اند.

نقاشی گشت شبانه

 این نقاشی در ارتفاع پایینی آویزان شده بود و به نظر ‌می‌رسید دو چهره مرکزی با اندازه‌هایی تقریباً طبیعی در حال خروج از ترکیب هستند، اما سایر شرکت کنندگان برای پیروی از آنها به دور هم جمع شده‌اند. رامبراند این نقاشی بلند پروازانه را در اوج کار خود به تصویر کشید. نه تنها این اثر در آن زمان یک موفقیت به حساب می آمد، بلکه هنوز هم به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار رامبراند شناخته ‌می‌شود.

۴- زندگی رامبراند بعد از مرگ همسرش

هرچند تفسیر شواهد کار بسیار دشواری است اما تصور می شود پس از مرگ ساسکیا، زندگی خصوصی رامبراند دچار مشکلات زیادی شد. در سال ۱۶۴۲، رامبراند بیوه‌ای از طبقه دهقانان به نام “گرته دیرکس” را استخدام کرد تا از تیتوس ۹ ساله مراقبت کند. گرته عاشق رامبراند شد اما رابطه آنها با مشکلات زیادی همراه بود.
در این دوران رامبراند با آسیب روحی، انباشته شدن بدهی‌ها و انتقاد دوستان، کلیسا، حامیان و مشتریان مواجه شده بود. ناکامی های رامبراند تمامی نداشت. بعدها گرته ادعا کرد رامبراند به او پیشنهاد ازدواج داده ولی قولش را زیر پا گذاشته است. به همین دلیل رامبراند متعهد شد سالیانه مبلغی به گرته به عنوان نفقه بپردازد.
اما مدتی بعد رامبراند فهمید گرته برخی از جواهرات ساسکیا را دزدیده است. بعد از این ماجرا رامبراند سالها تلاش کرد تا گرته را به زندان بیندازد. پس از به زندان افتادن گرته اگرچه رامبراند از نظر مالی در مضیقه بود، اما هنوز نسبت به گرته احساس تکلیف ‌می‌کرد و هزینه زندگی او در زندان را از سال ۱۶۵۰ تا ۱۶۵۵ بر عهده گرفت.

تابلوی خدمتکار آشپزخانه

دوره پایانی زندگی رامبراند

این دوره نیز مانند دوره اولیه و دوره کمال با افت و خیزهای زیادی در زندگی هنری و شخصی رامبراند همراه بوده است. بررسی آثار رامبراند نشان می دهد که این دوره با پختگی رامبراند در هنر همراه است. در این دوران خبری از رفاه رامبراند جوان نیست و او در حومه آمستردام زندگی می کند. بیوگرافی این دوران را در ادامه می خوانید.

۱- پختگی رامبراند

رامبراند در سال ۱۶۴۷، زنی به نام “هندریکه استوفلس” را به عنوان خدمتکار استخدام کرد. هندریکه ۲۰ سال با رامبراند اختلاف سنی داشت. او زنی ساده و نجیب بود که موجبات آرامش هنرمند را فراهم ‌می‌کرد و طبیعتاً این دو رابطه ی پیچیده‌ای را آغاز کردند. بدیهی است که رابطه او و رامبراند خیلی زود از رابطه خدمتکار به مدل نقاشی و سپس همسر غیررسمی تغییر کرد.

پرتره هندریکه استوفلس

هنریکه تا زمان مرگ خود در ۳۷ سالگی در سال ۱۶۶۳ در کنار رامبراند ماند. آنها صاحب دو فرزند دختر شدند که یکی از آنها در دوران نوزادی درگذشت اما دختر کوچکتر به نام کورنلیا زنده ماند. به نظر ‌می‌رسید که رامبراند در کنار هندریکه، کورنلیا و پسرش تیتوس به آرامش رسیده است. پختگی رامبراند در این زمان به آرامش و خرد بیشتری در زندگی هنری او منجر شد و رامبراند در این دوران شاهکارهای زیادی را خلق کرد.

۲- کاهش محبوبیت رامبراند

از اواسط دهه ۱۶۴۰ سفارشات رامبراند کاهش یافت. کاهش تعداد سفارشات به دو دلیل مهم بود:

  • دلیل اول اینکه در دهه ۱۶۴۰ ذائقه هنری در کشور هلند تغییر کرد و از محبوبیت سبک باروک کاسته شد. در این دوران، بیشتر به درام، ظرافت، رنگهای روشن و رفتار باوقار توجه می شد. چنین ویژگی هایی را میتوان در آثار هنرمند شیک پوش فلاندی، آنتونی فان دیک به وضوح مشاهده کرد. اما با این وجود، رامبراند حاضر نشد علیرغم نیاز شدیدی که به حمایت داشت، هنر و سبک کار خود را تغییر دهد. در عوض در این دوران روند کار او آرامتر و عمیق‌تر شد.
  • دلیل دیگر کاهش محبوبیت رامبراند به خاطر تعهد مداوم او در به تصویر کشیدن مضامین کتاب مقدس بود. در اواسط دهه ۱۶۴۰ و با وجود کم بودن سفارشات، رامبراند یکی از معدود هنرمندان هلندی بود که همچنان به ترسیم تصاویری از کتاب مقدس ادامه ‌می‌داد.

تابلوی خانواده مقدس

۳- مشکلات مالی در دوره پایانی

مشکلات مالی در دوره پایانی رامبرند همچنان دست از سر او برنداشتند. او فراتر از توان مالی خود خرج ‌می‌کرد، آثار خود را در حراجی ها به فروش می‌رساند تا سود بیشتری کند و وسایل نقاشی بخرد. او بیشتر دارایی‌های با ارزش خود شامل مجسمه‌های رومی، زره‌های ژاپنی، مجموعه سنگ‌های معدنی، نقاشی‌ها و مجموعه بزرگی از سایر آثار باستانی را فروخت.

رامبراند بعدها خانه و چاپخانه اش را نیز فروخت و همراه هندریکه و تیتوس به یک خانه نسبتاً ساده‌تر در حومه آمستردام نقل مکان کرد. براساس حکم جدید صنف نقاشان آمستردام، کسی در موقعیت مالی رامبراند نمی‌توانست به عنوان یک نقاش تجارت کند. برای حل این مشکل هندریکه و تیتوس به عنوان دلالان آثار هنری، کارگاه جدیدی دایر کردند و رامبراند به عنوان یک کارمند در آنجا مشغول به کار شد.

مرگ رامبراند (خاموشی هنرمند نابغه)

رامبراند در طول زندگی تحولات زیادی را در زندگی حرفه ای و شخصی اش تجربه کرد. او تا سال ۱۶۶۲، به واسطه‌ی تجارت جدیدش، سفارشات زیادی برای پرتره‌های فردی و پرتره‌های گروهی اجرا می کرد. او که گذشته پر افتخاری به عنوان یک هنرمند داشت، درنهایت به عنوان یك مرد فقیر در یک قبر ناشناس دفن شد. قبر متعلق به کلیسا بود و پس از بیست سال، بقایای او را بیرون آورده و نابود کردند. البته این کار در آن زمان یک امر رایج بود.

بررسی مشهورترین آثار رامبرانت (نقاش هلندی)

کارهای مختلفی از رامبراند بر جای مانده است اما بعضی از این آثار متمایز بوده و شهرتی جهانی دارند. چند نمونه از نقاشی های این هنرمند بزرگ که جزو موفق ترین و جالب توجه ترین آثارش هستند را در ادامه بررسی می کنیم.

پرتره گروهی اثر رامبراند

تابلوی درس آناتومی دکتر تولپ

همانطور که گفته شد، رامبراند با خلق پرتره گروهی به نام “درس آناتو‌می ‌دکتر تولپ” در آمستردام مورد توجه قرار گرفت. در این پرتره، می توان یک ترکیب هرمی شکل از هفت مرد با حالت معذب و یقه‌های سفید چین‌دار را دید که به دقت به مردی به نام دکتر تولپ نگاه ‌می‌کنند که در حال تدریس در یک کلاس آناتومی است.
دکتر تولپ که در سمت راست نقاشی قرار دارد و از بقیه افراد متمایز شده، جنازه ای را تشریح ‌می‌کند. وحدت اجزا با توجه به زاویه و اندازه جسد مرد که در مرکز تصویر قرار دارد، به خوبی طرح ریزی شده است.

تابلو آسیاب اثر رامبراند

تابلوی آسیاب

بدون شک تابلوی آسیاب را می توان یکی از مهمترین آثار رامبراند دانست که نشان دهنده خلاقیت او در تصویرگری طبیعت است. در قرن هفدهم، هلند از مناظر متنوعی مانند کانال‌ها، تپه‌های شنی، پانورامای شهرها، چشم انداز دریا یا جنگل و صحنه‌های زمستانی یا نور ماه برخوردار بود. به همین خاطر رامبراند می توانست به راحتی با استفاده از رنگ روغن به بیان مفاهیم تخیلی خود از طبیعت بپردازد.

او واقع گرایی در به تصویر کشیدن مناظر را تقریباً به طور کامل در نقاشی هایش حفظ کرد. مجموعه‌ای از آثار بجا مانده از او با ترکیب‌بندی‌های عالی، نشان دهنده علاقه شدید او به طبیعت است.
از نظر متخصصان هنری قرن نوزدهم، تابلوی آسیاب یکی از بزرگترین خلاقیت‌های رامبراند است. علیرغم آنچه خیلی ها تصور می کنند منظره خلق شده در این تابلو به ندرت در هلند قرن هفدهم مشاهده ‌می‌شد. کلکسیونرها و منتقدان هنری تصویر تماشایی آسیاب در برابر آسمانی تاریک و طوفانی را ستوده اند و فضای سنگین نقاشی را به چارچوب ذهنی رامبراند نسبت می دهند که در آن زمان، دچار مشکلات مالی شدیدی بود.

خودنگاره با دو دایره

رامبراند در میان آثاری که خلق کرده بیش از ۴۰ سلف پرتره از خود بجا گذاشته که تنها در نقاشی “خودنگاره با دو دایره” از لباس‌های معمولی و ساده استفاده کرده است. در واقع ژست او در این نقاشی تصنعي نیست یا لباس فاخری را به نمایش نمی گذارد. در این خودنگاره او ردایی خزدار روی لباسی قرمز پوشیده و یک کلاه سفید بر سر دارد.

خودنگاره با دو دایره

در این نقاشی، پالت چوبی، قلم موها و یک چوب تکیه گاه بلند (که برای ثابت نگه داشتن دست هنگام نقاشی بکار ‌می‌رود) در دستان او دیده ‌می‌شوند. یک دست او در پشت قرار دارد و مستقیما به ببیننده خیره شده است.
رامبراند را می بینیم که در مقابل یک دیوار یا بوم رنگ روشن ایستاده است و دایره‌های بزرگی روی آن مشاهده می‌شود. استفاده از پس‌زمینه صاف و کمرنگ با طرح‌های دایره‌ای در آثار رامبراند به ندرت مورد استفاده قرار گرفته اند. طی سالیان طولانی، شاهد گمانه زنی‌های زیادی در مورد معنا و مفهوم این اثر بوده ایم؛ اما در مهمترین تفسیر می توان وجود این دایره ها را بعنوان نمادی برای مهارت هنری نقاش در رسم خطوط قلمداد کرد.

سخن پایانی

رامبراند نیز مثل بسیاری از هنرمندان بزرگ دیگر، زندگی پر فراز و فرودی را تجربه کرده اما وجه تمایز افرادی مثل رامبراند، حفظ کیفیت آثار آنها تا پایان عمر بوده است. امیدوارم با خواندن این بیوگرافی، توانسته باشید با زندگی شخصی و هنری رامبراند آشنا شوید. خوشحال می شوم اگر اطلاعات معتبر دیگری درباره زندگی و آثار رامبراند دارید، در بخش نظرات با من و هنردوستان دیگر به اشتراک بگذارید.

۴.۱/۵ - (۳۰ امتیاز)
Avatar photo

پریسا هاشمی هستم: نویسنده و مترجم مقالات سایت آرت پریسا. من نقاشی هستم که اوقات فراغتم رو به مطالعه درباره نقاشان و آثار بزرگ نقاشی مشغولم. از اونجایی که خودم عاشق نقاشی و مطالعه آثار هنری هستم، دوست دارم این مطالب رو با شما هم به اشتراک بگذارم. بعضی از مقالات سایت، ترجمه از منابع معتبر هستند و بعضی ها رو خودم با قلم خودم نوشتم. البته اکثر نوشته های این سایت ترکیبی از تالیف و ترجمه هستند. امیدوارم از این نوشته ها لذت ببرید.

بدون دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *